اندر احوالات گهر/ در اطراف گهر چه می گذرد!؟
برای کسانی که این نام به گوششان نخورده عرض می کنم که "گهر" تقسیم بندی هایی دارد (!) که به آن اشاره خواهیم کرد به نظر شما منظور ما از گهر کدام است!؟
گزینه اول: گهر در زبان لری به معنی دریاچه است،
گزینه دوم: به صورت خاص تر گهر نام دریاچه ای است در قلب اشترانکوه.
گزینه سوم: تیمی فوتبالی است که از قضا در مقاطعی کاملا غریب و در مقاطعی نیز کاملاً آشناست!
گهری که الآن مد نظر ما است نه گزینه اول است و نه گزینه دوم! که ای کاش یکی از این گزینه ها بود تا ما می توانستیم در چند جمله و سطر حق مطلب رو ادا کنیم و خیال خود را راحت! ولی مشکل از آنجا آغاز می شود که باید راجع به گزینه سوم صحبت کنیم، گهر تیمی دارای صاحبان متعدد و در عین حال بی صاحب!
صاحبان متعدد از این بابت که بعضی ها که اصلاً و ابداً به فکر جیب مبارک و منافع خویش نیستند تا اسم گهر به گوششان می خورد شروع می کنند به مصاحبه های گوناگون و نطق های عریض و طویل و دلایل و استدلال های محکم علمی! از اعضای این گروه که یکی به اسب می زنند و تا صدای اسب در می آیند یکی به نعل می زنند! می توان فعال ترین مشاور مدیرعامل دنیا را نام برد.
گروهی دیگر هم هستند که بتمن وار (!) به دنبال ساختن اسطوره از خود در نزد مردم هستند و شاید بعضی از آنها فکر می کنند که انتخاباتی در پیش است و هوای کاندیداتوری در سر می پرورانند! این عده فقط صحبت های آنچنانی می کنند ولی در عمل آنها را هیچ وقت(البته به غیر مواقع پیروزی ها و جام گرفتن ها و صعود و . . .) نخواهید دید. مصداق بارز این افراد دادن قول ها و وعده های آنچنانی است که به قول معروف سنگ بزرگشان علامت نزدن است.
گروه بعدی افراد هستند که به شدت به گهر علاقه دارند، البته یک وقت سوءتفاهم نشود! علاقه بسیار زیاد این افراد به خاطر دریاچه گهر و تیم گهر و در کل چشم و ابروی مردم لرستان نیست، علاقه این عزیزان جان (!) امتیاز گهر است. امتیازی که خواب را به بعضی از دلالان عزیز حرام کرده و روز که چه عرض کنم، ساعت و لحظه ای از یاد این امتیاز و مال بی صاحب غافل نمی شوند. این گروه در مواردی به گروه اول پیشنهاداتی هم می دهند و به نظر رابطه بدی هم با هم ندارند و به صورت هماهنگ یک روز به دورود گیر می دهند و فردا به خرم آباد و پس فردا به بروجرد و به همین منوال هر روز انگشتشان را به سمت و سوی یک مشکل (هر چند کوچک) دراز می کنند.
این دسته افراد نفوذ نسبتاً خوبی هم در بعضی از سایت ها و روزنامه ها دارند و حتی درون فدراسیون فوتبال هم در رفت و آمد هستند (برنامه نود راجع به دلالی در فوتبال) و از این نظر با اینکه تعدادشان بسیار اندک است ولی توان تبلیغاتی بالایی دارند
گروه دیگری که در اطراف گهر هستند از افراد دلسوزی هستند که بعضی از آنان مسئولین واقعاً زحمت کش هستند و بعضی دیگر دست به دامان مسئولین. اکثراً بدون چشم داشت مادی و فقط و فقط به عشق شهر و دیار و سربلندی قوم بزرگشان می گویند و می نویسند و حنجره خود را پاره می کنند تا بتوانند ذره ای اصالت و غیرت خود را نشان دهند.
در بین این گروه گهر قداست دارد، فریاد این افراد این است که گهر ملک پدری کسی نیست و صاحبان اصلی این تیم مردم هستند نه جناب X و Y که بعد از رسیدن این تیم به پلی آف پیدایشان شد. این تیم مال شرکتی بوده که چندین برابر قیمت این تیم به بانکداری استان و به تبع آن به جوانان استان و همچنین به کل استان ضرر و زیان وارد کرده. آیا واقعاً این تیم حق مردم دورود و لرستان نیست!؟
تبليغات